نشست "بررسی جامعه شناختی بحران آموزش و پرورش در ایران" در روز شنبه 11 آبان ماه 98 با حضور دکتر سید جواد حسینی، معاون وزیر آموزش و پرورش، دکتر محسن نوغانی و دکتر مجید فولادیان، اعضای هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد در تالار دکتر شریعتی دانشکده ادبیات برگزار شد.
به گزارش خبرنگار معاونت فاد؛ در این نشست دکتر حسینی در خصوص بالا بودن میانگین ساعات آموزشی مدارس عنوان کرد: اکنون در ایران 12 هزار و 900 ساعت آموزش از اول ابتدایی تا پایان سال دوازدهم ارائه می شود در حالی که میانگین جهانی آن، معادل هشت هزار ساعت است که این میزان هم مورد انتقاد قرار دارد.
وی با اشاره به بار سنگین آموزش زدگی تک ساحتی در آموزش و پرورش اظهار داشت که این نوع آموزش ضمن اینکه خلاقیت را از بین میبرد، هزینههای آموزش و پرورش را نیز افزایش میدهد.
دکتر حسینی در ادامه گفت: اکنون ۹۸.۶ درصد اعتبارات آموزش و پرورش در حوزه حقوق کارکنان هزینه میشود و فقط ۱.۴ درصد اعتبارات برای کیفیت بخشی آموزش و تعلیم و تربیت باقی میماند که اگر وزارت آموزش و پرورش با کمبود بودجه هم مواجه شود از محل این اعتبارات تامین میشود.
از دیگر انتقادات معاون وزیر آموزش و پرورش به نظام آموزشی کشور، آموزش زدگی دانست که مانع خلاقیت، تفکر انتقادی و واگراست.
وی همچنین با بیان اینکه آموزش و پرورش و مدارس به عنوان جعبه سیاه جامعه محسوب میشود، گفت: باید بدانیم که هرچه در جامعه امروز میگذرد از رخدادهای دیروز مدارس نشات گرفته است و هر چه در آینده بر جامعه خواهد گذشت از اتفاقات امروز مدارس رقم میخورد. آموزش وپرورش تک ساحتی، یک جامعه و انسان تک ساحتی و دچار عدم تعادل ارائه میدهد که دارای ضرر برای جامعه و توسعه است.
معاون وزیر آموزش و پرورش در خصوص لزوم ارائه راهکارهای جدید برای تعلیم عنوان کرد: برای رهایی از این وضعیت نظام تعلیم و تربیت چند راهکار وجود دارد که از آن جمله میتوان به کاهش ساعتهای آموزشی و کمک آموزشی به کمتر از هشت هزار ساعت اشاره کرد.
وی با بیان اینکه نظام ارزشیابی تعلیم و تربیت نباید آموزش محور باشد افزود: توجه به روشهای نوین یاد دهی و یادگیری، تدوین کتابهای درسی با تامین نیازهای ویژه، تمرکززدایی از دامن متمرکز نظام تعلیم و تربیت و ملاک عمل قرار دادن مدرسه محوری در روند تعلیم و تربیت از دیگر راهکارهای مطرح در این زمینه است.
دکتر حسینی اضافه کرد : مطالعات انجام شده اخیر نشان میدهد گاهی در یک روز معادل ۷.۵ کیلو گرم بخشنامه در آموزش و پرورش صادر میشود که این روند مدیران مدارس را بخشنامهگرا نموده و موجب زدودن خلاقیت در نظام تعلیم و تربیت میشود.
وی در ارتباط با نظریه سرمایه انسانی گفت: طبق نظریه سرمایه انسانی، آموزش وپرورش وظیفه دارد منابع انسانی موجود در جامعه را به سرمایه انسانی تبدیل کند. طبق مطالعات جهانی در این زمینه پربازده ترین نوع سرمایه، سرمایه گذاری انسانی است و کشورهایی که به نیروی انسانی و سرمایه گذاری در این حوزه توجه داشته اند طی ۲۰ سال میانگین رشد اقتصادی ۲۰ درصد را تجربه کرده اند.
دکتر حسینی با بیان اینکه آموزش و پرورش در توسعه تفکر انتقادی و تفکرات واگرا توفیقی نداشته و از حافظه محوری رنج میبرد اظهار داشت: این چالش همان چیزی است که طبق سند تحول بنیادین تحت عنوان تعلیم و تربیت تک ساحتی مطرح شده و در قالب آن آموزش زدگی نهی گردیده است.
معاون وزیر اموزش و پرورش در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه رویکردهای غالب در ایران به گونه ای است که به ویژه در دانشگاهها، نداشتهها بیشتر برجسته سازی میشود گفت: این امر خوب است؛ اما ندیدن داشتهها و بی توجهی به آنها نیز مشکل ساز میشود.
وی افزود: تحرک طبقاتی و عدالت در جوامع از نظر منتقدان عرصه جهانی از وظایف آموزش و پرورش است.
دکتر حسینی با اشاره به تحصیل یک میلیون و ۲۰۰ هزار دانشآموز در مدارس غیر دولتی اظهار کرد: ۱۰ درصد مدارس کشور را مدارس خاص شامل تیزهوشان، مدارس نمونه و امثال آن و ۹۰ درصد را مدارس معمولی و دولتی تشکیل میدهند که در این مدارس کیفیت آنطور که شایسته و بایسته است نمیباشد.
در ادامه دکتر فولادیان، در ارتباط با لزوم عدم آمیختگی سیاست و ـموزش در کشور گفت: اکنون نگاه سیاست زده بر آموزش و پرورش مسلط است که اجازه نمیدهد در سطوح وزارتی نیروهای متخصص و شایسته وارد یا ماندگار شوند. این در حالی است که در کشورهای دیگر حوزه آموزش عالی از غیرسیاسی ترین و غیر سیاست زده ترین حوزه های مدیریتی جامعه هستند.
وی با اشاره به حذف اخیر اشعار شفیعی کدکنی و ابتهاج از کتابهای ادبیات اظهار کرد که این روند حذفیات به معنای از بین بردن محتواست.
این عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد به بی عدالتی های موجود در نظام آموزشی کشور تصریح کرد: آموزش و پرورش موتور توسعه جامعه است و دولت در روند برقراری عدالت موظف به بهره بردن از ظرفیتها و داراییهاست ؛اما از دهه ۷۰ تاکنون در ایران، دولتها برخلاف این وظیفه عمل کرده و هر دو بخش آموزش و پرورش و بهداشت را به سوی کوچک شدن و ذوب شدن سوق دادهاند .اگر امروز جامعه نابرابر داریم حاصل آموزش و پرورشی میباشد که معتقد است هر کس پول دارد در مدرسه خوب و هرکس ندارد در مدرسه معمولی و دولتی تحصیل کند.
وی در همین خصوص ادامه داد: به همین سبب حدود ۱۱ میلیون نفر در جامعه ما بیسواد و هشت میلیون نفر کم سواد هستند و در چنین شرایطی افرادی در جامعه موفق میشوند که در مدارس تیزهوشان و مدارس خاص تحصیل میکنند.
در ادامه این نشست دکتر نوغانی در خصوص مفهوم "بحران" بیان کرد: معنی بحران و این که چه چیزی را بحرانی تلقی میکنیم یک مسئله بسیار مهم است .گاهی اوقات یک موضوع جنبه ی رسانه ای پیدا میکند که میگویند مثلاً وضعیت کره زمین بحرانی شده است یا فلان قسمت آموزش و پرورش بحرانی شده است؛ یک مقدار از این فضاها باید خود را دور کنیم. اینکه آیا در همه مراحل از اصطلاح بحرانی میتوانیم استفاده کنیم سوال مهمی است .
وی ادامه داد: بحران را میتوان اینگونه جمع بندی کرد که وقتی یک نظام در حال تعادل با مجموعه ای منسجم از اجزا با چالش هایی مواجه می شود که این چالش ها منجر به بروز مسائلی می شود -مسئله یعنی تعادل و انسجام و نظم سیستم را به خطر بیندازد- به گونه ای که سیستم از حال تعادل خارج می شود؛ ما با بحران مواجه شدیم. که آموزش و پرورش هم میتواند نظام باشد.
دکتر نوغانی در ارتباط با علت اختلال در نظام آموزشی کشور گفت: آموزش به مثابه یک نظام تعلیم و تربیت است یعنی نظام تعلیم و تربیت که با چالش های متعددی مواجه شده است و چالش ها اختلال در کارکردهای حیاتی آن نظام ایجاد کرده است. به این ترتیب تعادل آن نظام به خطر می افتد و باعث می شود در سایر نظام ها هم اختلالاتی دیده شود. هرگونه اختلال در یک نظام، ماحصل انباشتگی چالش ها و فقدان راه حل سیستماتیک است؛ یعنی ما باید راه حل سیستماتیک برای مواجه با مسائل داشته باشیم؛ در واقع ما مسئله ی بحران نداریم ما فقدان راه حل سیستماتیک داریم.
وی با اشاره به انواع دیدگاه ها نسبت به آموزش و پرورش تشریح کرد: جامعه شناسان به آموزش و پرورش به سه طریق باید نگاه کنند، یک راهی که ما آموزش و پرورش را به مثابه یک نهاد اجتماعی در نظر می گیریم و یک موقع است که آموزش وپرورش را به مثابه نظام تربیتی در نظر میگیریم و یک موقع است که آموزش و پرورش را به مثابه یک سازمان تربیتی در نظر میگیریم.
دکتر نوغانی تصریح کرد: اگر با آموزش و پرورش به مثابه یک نظام اداری و سازمان اداری برخورد کنیم ؛ دیگر نیازی به این جلسات نیست. یک سازمان عریض و طویل اداری تعبیه شده است که سیستم بروکراسی کار خود را انجام می دهد و افرادی مثل من کارمند آموزش و پرورش هستیم.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: سطح دوم تحلیل که آموزش و پرورش به مثابه نهاد اجتماعی است، این است که نهاد اجتماعی می تواند با سازمان اجتماعی هم پوشی داشته باشد؛ اما بخش زیاد آن مربوط به سازمان اجتماعی نیست. در این صورت آموزش و پرورش شرکای زیادی دارد، خانواده و رسانه ها و روزنامهها هم نهاد تعلیم و تربیت محسوب می شوند و از اینها نتیجه میگیریم که چقدر عدم تعریف مشخص از آموزش و پرورش برای آموزش و پرورش درد سر ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: اگر آموزش و پرورش را به مثابه یک نظام اجتماعی در نظر بگیریم دیدگاه ما دقیق تر می شود چون میتوانیم دیدگاه سیستمی منسجم داشته باشیم و نظام آموزش وپرورش، صرفا در یک سیستم بروکراتیک جمع نمی شود و میتوانیم مرزها و چالش های این نظام را معین کنیم.
دکتر نوغانی در پایان بیان کرد: نظام آموزش و پرورش شامل چهار خرده نظام حیاتی فرهنگی،سیاسی،اجتماعی و اقتصادی است.
خبرنگار فام نیوز: محمد جواد توکلی
عکاس فام نیوز: زهره کاظمی